روزگار شیرین

روزگار شیرین

زندگی من؛ زندگی زنی دور از وطنش ! (قبلا نوشته بودم نوجوانی دور از وطنش، بعد تازه جوانی، اما حالا زن جوانی شدم.)
وبلاگ من نقش دفترچه خاطراتی را دارد، که مطالبش را برای کسانی که علاقه به خواندنش دارند، باز و قابل دسترسی گذاشته ام.
بانوش.

سبز درخشنده، عطر هندوانه و نسیم

چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۹ ب.ظ

سلام!

تابستون شده، آسمون نیمچه آبیه، دور اتاقم رنگ سبز می درخشه و دیروز دویدم!

بهار و تابستون همین هاش زیباست. چند روز در آرهوس برام باقی مانده، چند روز هم بین اش در کپنهاگ. بعدش اسبابکشی می کنم آلمان پیش خانواده ام و  دوست های عزیزم و دلبر! دقیقا یک هفته ی دیگه سالگرد اولین بوسه مون هست :)
پارسال اینموقه خیلی گیج بودم. ولی الآن پر از شوق ام و اعتماد به خودم و مسیرم. با انقلاب های کوچکم و شکوفاییم. بیست و سه سالمه !
هنوز بعضی وقت ها که می خوام خودم رو معرفی کنم می خوام بگم بیست و یک سالمه، و ناگهان به خودم میام که از اون موقع ۲ سال گذشته.

مامانم وقتی می گفت که هنوز خودش رو ۱۸ ساله احساس می کنه، درکش نمی کردم. الآن می فهمم این حس رو. و باید باهاش یاد بگیرم زندگی کنم.

می خوام از عروسی و زن های باردار عکاسی کنم. براش می خوام یه کارت پستال درست کنم به آلمانی و انگلیسی و تبلیغ کنم. برم نمایشگاه های عروس و بارداری و معرفی کنم خودم رو به همه :))) یه جوری باید در آمد کسب کرد دیگه! و از یه جا باید شروع کرد! حتی با اعتماد به نفس کاذب.

حالم خوبه بسی،

بدرود :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۱۵
بانوش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی