روزگار شیرین

روزگار شیرین

زندگی من؛ زندگی زنی دور از وطنش ! (قبلا نوشته بودم نوجوانی دور از وطنش، بعد تازه جوانی، اما حالا زن جوانی شدم.)
وبلاگ من نقش دفترچه خاطراتی را دارد، که مطالبش را برای کسانی که علاقه به خواندنش دارند، باز و قابل دسترسی گذاشته ام.
بانوش.

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سلام.

عجب سالی شد امسال!
الآن ۳ ماه از قرنطینه میگذره. دیگه فروشگاه ها کمبودِ آرد و روغن و دستمال توالت ندارن. خدا رو شکر. یادم می افته باورم نمیشه که این واقعیتی است که تجربه کردم.
از جداییم هم بیش از دو ماه میگذره و حالم رو به بهبودیه.
امسال مواقع زیادی بوده که می خواستم تجربه هام فقط یک خواب باشن و بیدار بشم و در شرایط بهتری باشم. دلگرمیم تن سالمم و باغچه مونه که هر روز تماشاش می کنم. زندگیِ ما هر طوری بشه، خورشید و ماه و زمین مسیر خودشون رو میرن. از جهتی تلخه که ما این قدر بی اهمیت هستیم، از جهتی دیگر خیلی خوش آینده. نشون میده که مشکلاتمون هر چه قدر تلخ و اذیت کننده باشن، باز هم خورشید طلوع می کنه و شب ها ماه و ستاره ها میان سر قرارِ همیشگی شون. هر چند ماه و خورشید ما رو نمی تونن بقل کنند و خیلی دور هستند. اما همین که هستند، خیلی وقت ها دلخوشیه.

صورتم رو که تماشا می کنم، تصور می کنم کدوم تو رفتگی و خط چند سال دیگه عمیق تر میشه.
آیا من مسئول خوش بختی دیگران هستم؟ آیا وقتی میگیم هر کی مسئولیت زندگی خودشه، از وظایف مون شانه خالی می کنیم؟
حس می کنم در این عصرٍ اینستاگرام و فیسبوک، یادمون رفته چه طور زندگی کنیم. انگار بلد نیستیم از زمانمون استفاده کنیم، قصه بگیم و در آرامش شب ها کنار آتش بنشینیم و صبر کنیم تا صبح بشه. تو تخت خواب با موبایلمون فیلم میبینیم یا نوشته های بیگانگان را می خوانیم. بلد نیستیم با خودمان تنها باشیم.
به نظرم ما از آدم بودن خیلی دور شدیم. بنیانمون رو فدا ی صنعت کردیم.
البته شاید خوبه که اون قدر دنیا پیشرفت کرده که همه نیاز نیست کشاورزی کنن یا خونه هاشونو بسازن و یک عالمه کار و شغل جدید به وجود اومده. اما به کدوم کار ها واقعا نیاز داریم؟

و آیا ما از آدم های قبل از خودمون خوش بخت تریم؟ اگر میشد میزان خوش بختی و لذت از زندگی رو سنجید، کدوم نسل خوش بخت تر بوده؟

بدرود

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۲:۱۷
بانوش