روزگار شیرین

روزگار شیرین

زندگی من؛ زندگی زنی دور از وطنش ! (قبلا نوشته بودم نوجوانی دور از وطنش، بعد تازه جوانی، اما حالا زن جوانی شدم.)
وبلاگ من نقش دفترچه خاطراتی را دارد، که مطالبش را برای کسانی که علاقه به خواندنش دارند، باز و قابل دسترسی گذاشته ام.
بانوش.

رِگِلار لاره لار

سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ق.ظ

سلام!

صبحِ آفتابی و گرمیه و با صدایه گلاره شیبانی آماده می شوم برای دانشگاه.
دیشب باز کار نکردم و خوابم برد.. اصلا این وضعِ کاری خوب نیست! اصلا!
برای سه شنبه ی دیگه می خوام برم امتحان آئین نامه دهم.. تا اون موقع هم بکوب باید بخوانم. ولی نخواهم خواند.. لَشی و تنبلی تا چه حد ممکنه؟ جالبیِ داستان اینه که همیشه با این سبکِ زندگی پیش می روم و موفق هم می شوم.
یک وقتِ دندانپزشکی هم باید بگیرم قبل از سفرم.. گند زدم به دندان هایم.. و دکترِ اسکلم باید دوباره برسد بهشان تا خاله جان دوباره بتواند بگوید چه قدر دندان هایت سفید اند!
ترجیح می دادم امروز جایی نمی رفتم و از الآن عکس ادیت می کردم..

بدرود!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۹
بانوش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی