روزگار شیرین

روزگار شیرین

زندگی من؛ زندگی زنی دور از وطنش ! (قبلا نوشته بودم نوجوانی دور از وطنش، بعد تازه جوانی، اما حالا زن جوانی شدم.)
وبلاگ من نقش دفترچه خاطراتی را دارد، که مطالبش را برای کسانی که علاقه به خواندنش دارند، باز و قابل دسترسی گذاشته ام.
بانوش.

اولین ظاهرِ فیلم

پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۰۸ ب.ظ

سلام!

آن قدر خوابم میاد، که برایم بلند کردنِ دست و بازو ام و باز نگه داشتن چشم هایم سخته.
خیلی خیلی خیلی خوابم میاد!

به هیچ کارمم نمی رسم... لاغرم نشدیم تا الآن.. اون وقت می خواسنم برای جشن فارق التحصیلی سلینا لاغر شده باشم یا برای سفر ایرانم. اما انگاری نشد. اولویتم بر چیز های دیگری بود.. مثل کار و عکاسی و کار و داشتن انرژی و درس و کار و گاهی ورزش و خوش حالی. فعلا تو فازی نیستم که خوش حالیم وقتی باشه که می بینم وزن کم کردم، بلکه دوست دارم بی وقفه لذت ببرم از زندگی.

دیشب خانه ی دوست داشتنیِ یکی از بچه ها رفتیم برای ظاهر کردنِ فیلم! اولین فیلمم را ظاهر کردم و همکلاسیم می گفت من تا الآن کسی رو ندیدم که این قدر خوب در اولین بارش باشه. تجربه ی خوبی بود و خیلی خوبه و ادامه می دهم!
یک لِنزِ 35 میلیمتری می خواهم بخرم. و یک عالمه فیلم! و یک کوله پشتی. با آداپترِ دکلانشو.

راستی، امروز هم که ماه رمضان شروع شد.. سعی کردم روزه بگیرم، اما شکستمش. چون باید بتوانم کار کنم و لا اقل برای ذهنم باید می خوردم که همچنان حسِ آزادی داشته باشم. و شاید چون با بی حوصلگی سوی روزه رفتم، اینطوری شد.

ادیت کنیم پس..

بدرود!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۸
بانوش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی